کار عمیق اصطلاحی است که “کال نیوپورت” برای توصیف فعالیت های حرفه ای انجام شده در حالت تمرکز و بدون حواس پرتی که توانایی های شناختی شما را به حداکثر می رساند ارائه کرده است.
در پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ مک گنزی انجام داد، گزارش شده است که بیش از ۶۰٪ از هفته کاری یک کارمند معمولی دانش ورز، شامل ارتباطات الکترونیکی و مرور اینترنت می شود؛ به صورتی که ۳۰ ٪ از این زمان صرف خواندن و پاسخ به ایمیل ها شده است.
توجه پراکنده ای که این ابزارهای شبکه ایجاد می کنند، پدیده ای را به وجود می آورند که نویسنده آن را کار کم عمق مینامد.
کار کمعمق متشکل از تکالیف عاری از بار شناختی و دارای حالت پشتیبانی به افراد مختلف است که اغلب در حین حواس پرتی انجام می شوند.
اما چهار سبک مختلف برای کار عمیق
سبک اول: راهبانه
فرد اساساً سبک زندگیاش را عوض میکند. از جامعه فاصله میگیرد و احتمالاً جز با گروهی اندک در ارتباط نیست. ابزارهای ارتباطی را محدود یا حتی حذف میکند و در همهی تصمیمها و انتخابهایش به این نکته توجه میکند که فرصت داشتنِ خلوت، تمرکز فکری و انجام کار عمیق از او گرفته نشود.
سبک دوم: دو سبکی
به این شکل که شما در هر سال، چند هفته یا چند ماه را کاملاً از زندگی روزمره جدا میشوید و به کنجی خلوت میخزید و در آنجا با تمرکز کامل کارهایتان را انجام میدهید. سپس دوباره به دامن جامعه باز میگردید و روند عادی زندگی را دنبال میکنید.
اگر نویسنده یا محقق باشید، ممکن است بتوانید از چنین شیوهای استفاده کنید. او یونگ را به عنوان نماد این سبک مطرح میکند. یونگ خانهای روستایی در خارج از شهر داشته که زمانهایی که میخواسته کتاب بنویسد یا مطالعاتی عمیق انجام دهد، به آنجا پنا میبرده است.
سبک سوم: ریتمیک
در این سبک، زمان مشخصی را در طول روز به تمرکز و کار عمیق اختصاص میدهید. مثلاً فرض کنید اگر به یادگیری زبان انگلیسی علاقه دارید، هر روز صبح یک یا دو ساعت را به یادگیری زبان اختصاص میدهید و در این مدت، خود را از همهی عوامل حواسپرتی (موبایل، نوتیفیکیشن، حرفهای اطرافیان و …) دور میکنید.
او در اینجا تکنیکهای سادهای هم برای افزایش نظم پیشنهاد میکند. مثلاً میگوید روی دیوار کاغذی بچسبانید و روی آن، زنجیرهای از خانههای مربعی ترسیم کنید. هر روز که کار عمیق خودتان را انجام میدهید، یکی از آن خانهها را سیاه کنید و بکوشید که این زنجیره جایی گسسته نشود (وقتی میبینیم مثلاً برای ۱۰ یا ۲۰ روز متوالی، این زنجیره شکل گرفته، حیفمان میآید که با یک روز تنبلی، پیوستگی زنجیر از بین برود).
سبک چهارم: روزنامه نگاری
این سبک بیشتر مناسب افراد حرفهای است و دلیلی نام گذاری اش این است که روزنامهنگاران به خاطر ویژگی شغلی خود، معمولاً این امکان را ندارند که از پیش برنامهریزی کنند و دربارهی زمانهایی که میخواهند به کار عمیق بپردازند تصمیم بگیرند.
روزنامهنگار در میانهی کارها و رویدادها و حواسپرتیهاست. پس هر زمان که فرصتی پیش آمد و چند ساعت برای تمرکز در اختیار داشت، از همان ساعات برای انجام کار عمیق استفاده میکند. واضح است که برای این کار مغز ما به نوعی «قدرت سوییچ کردن» نیاز دارد. یعنی باید بتواند به محض فراهم آمدن شرایط، ذهن را خالی و خلوت کرده و به سرعت روی کار عمیقی که مد نظر دارد متمرکز شود. به همین علت، نیوپورت معتقد است که اگر تا کنون تجربهی کار عمیق نداشتهاید، احتمالاً نمیتوانید از این سبک شروع کنید
ممنون از مطالب خوبتون